نگاهی به علی کردم و با افسوس گفتم: «بازم خوش به حال تو، من که اگر حرف از جبهه بزنم، یا ننهام غش میکند یا آقاجان رودرواسی را میگذارد کنار و با کمربند میافتد به جانم. به جان علی، عشق جبهه دارد دیوانهام میکند.»
علی که از دو ساعت پیش کلافه و بیحوصله پای حرفهایم نشسته بود، مثل اسپندی که روی آتش انداخته باشند، جَست زد و با خوشحالی گفت: «آفرین، خودش است!»
با حیرت پرسیدم: «چی؟»
ـ دیوانگی!
ترش کردم و گفتم: «مرد حسابی! دو ساعت است دارم درددل میکنم که ننه و بابام نمیگذارند بروم جبهه و ماندهام معطل اگر تو بروی جبهه، دیگر کی سنگ صبورم میشود! حالا پرت و پلا میگویی؟»
علی چفیهاش را دور گردن انداخت. عجب لباس نظامی خوشرنگی هم داشت. از آن لباس پلنگیها که کماندوهابه تن میکنند. نیش علی تا بناگوش باز شد و گفت: «مگر دنبال راهی برای جیم شدن و آمدن به جبهه نیستی پسرعموجان؟»
با خوشحالی گفتم:«هستم! اما چطور؟»
ـ دندان روی جگر بگذار عزیزجان! ببینم، پول چقدر داری؟
جاسم رمبو
این کتاب از مجموعه کتابهای ترکش های ولگرد است ..که خاطرات رزمندگان را در موضوع جبهه و جنگ که بامزه ست را جمع اوری کرده اند ..
نویسنده | داوود امیریان |
---|---|
راوی | محمودرضا قدیریان |
قیمت محصول | رایگان |
مدت زمان | 1ساعت و 14دقیقه |
تولید کننده کتاب صوتی | ایرانصدا |
حجم دانلود | 52مگابایت |
تاریخ به روز رسانی | 1402/04/27 |
پیشنهاد ما
محصولات مرتبط
-
دفاع مقدس
ترکش ولگرد
-
دفاع مقدس
مترسک مزرعه اتشین
-
دفاع مقدس
آقا معلم
-
کتاب
و توی دروازه
-
تربیتی
ترگل
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته و آسانسور
-
کتاب
موقعیت سردار ملات