nosrat-logo

اسم من علی اصغر است

گاهی آرزوها زودتر از چیزی که تصور می کنیم، برآورده می‌شن… این کتاب رو بشنوید.

ماجرا از زبان پسری به نام علی اصغر روایت می شود:
«در محله‌ی قدیمی ما تعزیه‌خوانی برپا می شد و پدرم امام حسین(ع) می‌خواند و من هم علی اصغر بودم».

آرزوی پدرم رفتن به کربلا و زیارت امام حسین(ع) بود. روزها سپری شد و بعد از ماجرای انقلاب، جنگ شروع شد. من روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شدم و شاهد این اتفاق‌ها بودم. مدتی بود که بابا برای آموزش‌های نظامی به مسجد محل می‌رفت و شب‌ها خیلی دیر به خانه می آمد. یک روز بابا درحالی‌که لباس پاسداری پوشیده بود، به خانه آمد و به مادر گفت می‌خواهد به جبهه برود.
برای دانستن ادامه‌ی ماجرا این کتاب را بشنوید.

نویسنده

مصطفی رحماندوست

راوی

محمدرضا سرشار

قیمت محصول

رایگان

مدت زمان

24دقیقه

تولید کننده کتاب صوتی

ایرانصدا

حجم دانلود

11مگابایت

تاریخ به روز رسانی

1402/07/11