nosrat-logo

رمق

رمق به روزهایی از تاریخ ایران پرداخته است که جامعه در تدارک خیزش عظیمی است که یک دهۀ بعد مشخص می‌شود. از طرفی تغییرات بسیار زیادی توسط مدرنیزاسیون دولتی شروع شده که مظاهر جدید و متنوع را به ایران و به‌خصوص تهران آورده است. یکی از مهم‌ترین این نمودها فوتبال است.

خیلی با خودم کلنجار رفته بودم که ببینم آن چیز خاص چیست؟ آن ویژگی منحصر به فردی که توی امجدیه وجود داشت و جای دیگری نمی شد پیدایش کرد. به بغل دستیم نگاه می کردم که از پاکت تخمه بیرون می آورد و می شکست. درباره هر پاس یا پرتاب اوت اظهار نظر می کرد و کت چرکمردش نشان می داد که نباید چیزی بیشتر از یک کارمند رده پایین باشد. قبلا هم او را همین جا بغل چپ امجدیه دیده بودم. این جا روی سکو انگار خودش را، شغلش را و لباسش را از یاد برده بود و تند تند تخمه می شکست، من چه ربطی به این آدم داشتم؟ توی خیابان قطعا از کنار هم رد می شدیم بدون این که نگاه کوتاهی به هم بیندازیم. اما حالا انگار یک نخ نامریی ما را به هم دوخته بود. یک رابطه عجیب که بی اختیار وادارمان می کرد همدیگر را دوست داشته باشیم. من اظهار نظر او را تأیید کنم و او پاکت تخمه آفتابگردانش را بگیرد جلوی من که بردارم. می خواستم بفهمم چه چیز من را به همه این آدم ها ربط می دهد. اما پیش از آن که بتوانم این معادله پیچیده را توی ذهنم حل کنم یک شوت دیدنی یا یک خطای ناجوانمردانه فریاد تماشاگران را به هوا می برد و من مثل آدمی که از خواب بپرد به خودم می آمدم و هر چه توی ذهنم رشته بودم پنبه می شد.»

نویسنده

مجید اسطیری

ناشر

شهرستان ادب

تعداد صفحات

168

قیمت محصول

25000

تاریخ به روز رسانی

۱۴۰۲/۰۱/۲۹