nosrat-logo

زیارت با دستان خالی

این کتاب مشتمل بر خاطرات سرتیپ دوم آزاده و جانباز «کامبیز زندی» از دوران اسارت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.

حدود یک ماه از آمدن ما به اردوگاه تکریت گذشته بود که ناگهان اعلام کردند که فردا صبح نوبت اردوگاه شما برای «زیارت» کربلا و نجف است. حسابی خوشحال شدیم که دوباره می‌خواهیم برویم زیارت… اسرای ده‌ساله می‌گفتند رفتن به کربلا به نفع صدام است و جنبه‌ی تبلیغاتی برای آنها دارد، بهتراست که نروید، اما ما اسرای جدید همگی عاشق زیارت کربلا و نجف بودیم؛ عقل و دلمان قبول نمی‌کرد که نرویم زیارت. تعدادی از اسرای قدیمی هم ثبت‌نام کردند که بیایند. شب آب‌گرم‌کن را روشن کردند و آسایشگاه به آسایشگاه در را باز کردند و رفتیم حمام.
صبح زود اتوبوس‌ها به اردوگاه وارد شدند و اسرا را سوار کردند. در اتوبوس داشتم فکر می‌کردم که امروز باید اربعین حسینی باشد، عجب روزی به کربلا می‌رویم. همگی خوابیدیم. وقتی که از خواب بیدار شدیم جلوی حرم حضرت علی (ع) بودیم. وارد حیاط حرم شدیم، از نگهبانان اجازه خواستیم و وضو گرفتیم، ناگهان جلوی چشمانم ایوان طلای نجف بود و من هم زائر آن… .

درباره‌ی نویسنده
کامبیز زندی در سال ۱۳۴۱ در تهران و در یک خانواده‌ی نظامی متولد شد. وی در سال ۱۳۶۱ به دانشکده‌ی افسری نیروی زمینی رفت و در سال ۱۳۶۴ با درجه‌ی ستوان‌دومی از این دانشکده فارغ‌التحصیل شد.
زندی پس از فارغ‌التحصیلی و طی دوره مقدماتی پیاده، در مشاغل فرمانده‌ی دسته و فرمانده گروهان در تیپ ۴ لشکر ۲۱ حمزه خدمت کرد. وی در همه‌ی مشاغل فوق در مناطق عملیاتی در دوران جنگ تحمیلی حضور داشت و بیش از ۳۶ ماه در منطقه‌ی عملیاتی جنوب کشور فعالیت کرد. وی در سال ۱۳۶۷ در تکِ نیروهای عراق به اسارت نیروهای بعثی در منطقه دهلران درآمد و در سال ۱۳۶۹ آزاد و به میهن بازگشت.

نویسنده

کامبیز زندی

راوی

محمودرضا قدیریان

قیمت محصول

رایگان

مدت زمان

2ساعت و57دقیقه

تولید کننده کتاب صوتی

ایرانصدا

حجم دانلود

111مگابایت

تاریخ به روز رسانی

1402/04/27