محمود کاوه در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در «مشهد مقدس» متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار میآمد و برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت میبرد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسانساز اسلام آشنا میکرد. صفات ارزنده و ویژگیهای ایمانی محمود کاوه باعث شد که خود را وقف انقلاب کند و با اهمیتی که «کردستان» برای او داشت، خود را «فرزند کردستان» معرفی میکرد.
کاوه در عین حال که تمام اوقاتش را برای مبارزه به کار میبست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. او از مروجین قرآن کریم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مکتب، آیات جهاد را تلاوت میکرد و در صحنه مبارزه با دشمنان، آن را در عمل تفسیر میکرد. در بُعد آمادگی جسمانی، هیچگاه از ورزش غافل نبود و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیروها را بالا میبرد. همواره برای تشویق بچهها میگفت: «موفقیت من در کوههای بلند کردستان مدیون ورزش است». او چریکی زُبده بود که در عمل و جنگ، چریک شده بود نه با درسهای تئوری.
دهم شهریور ماه ۱۳۶۵، روزی است که روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیهالله الاعظم(عج) در عملیات «کربلای ۲» بر بلندای قله «۲۵۱۹ حاج عمران» به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را که «شهات» بود، دریافت کرد و به بارگاه الهی فراخوانده شد. هنگامی که به درجه رفیع شهادت رسید، مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیکر پاک و مطهّر سردار بزرگ خود، بر سر و سینه می زدند و اشک می ریختند.
سردار شهید محمود کاوه
کتاب گویای « نیمه پنهان ماه » روایتگر بخشی از داستان زندگی سردار شهید « محمود کاوه » است. شهیدی که دارای فضایل روحی و اخلاقی ویژهای بود و انجام کار خالصانه و بیریا را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود؛ عموماً کم سخن میگفت و بیشتر عمل میکرد
نویسنده | آنیتا جلالی |
---|---|
راوی | فاطمه نیرومند |
قیمت محصول | رایگان |
مدت زمان | 36دقیقه |
تولید کننده کتاب صوتی | ایرانصدا |
حجم دانلود | 17مگابایت |
تاریخ به روز رسانی | 1402/07/11 |
پیشنهاد ما
محصولات مرتبط
-
دفاع مقدس
من یک حاج قاسمم
-
کتاب
علی لندی
-
دفاع مقدس
اکبرکاراته و بچه ننهها
-
تربیتی
ترگل
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته به تهران میرود
-
دفاع مقدس
مترسک مزرعه اتشین
-
کتاب
وقتی بابا رئیس بود