nosrat-logo

سردار شهید مهدی زین‌الدین

کتاب گویای «نیمه پنهان ماه» بیانگر گوشه‌ای از داستان زندگی شهید « مهدی زین‌الدین » است. شهیدی که هم از علم جنگی و هم از علم اخلاق اسلامی برخوردار بود. زین الدین دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه شیراز بود. وی پذیرش از سوی یکی از دانشگاه‌های فرانسه نیز داشت اما برای هدفی واالاتر و حضور در جبهه از رفتن به فرانسه صرف نظر کرد. در این کتاب گویا از فرماندهی می شنوید که در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصه‌های جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود.

گوشه‌ای از وصیت‌نامه سردار شهید مهدی زین ‌الدین:
«اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد.»

سردار شهید «مهدی زین ‌الدین» به سال ۱۳۳۸ (ه.ش) در کانون گرم خانواده‌ ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی مأنوس با قرآن و آشنا با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی می کرد. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردادن فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آن‌ها تعلیم می‌داد. نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او در دوران کودکی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش کند. پس از ورود به دبستان در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک می‌کرد و پدر و مادر را در امور زندگی یاری می‌داد. از خصوصیات بارز او، شجاعت و شهامت بود. خط شکنی شب‌های عملیات و جنگیدن با دشمن در روز، و مقاومت در برابر سخت‌ترین پاتک‌ها، به خاطر این روحیه بود. روحیه‌ای که اساس و بنیان آن بر ایمان و اعتقاد به خدا استوار بود. مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچ‌گاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمی‌شد. شهید زین‌الدین در کنار تلاش بی وقفه‌اش، از مستحبات غافل نبود. اعقتاد داشت که جبهه‌های نبرد، مکانی مقدس است و انسان دراین مکان، به خدا تقرب پیدا می‌کند. همیشه به رزمندگان سفارش می‌کرد که به تزکیه نفس و جهاد اکبر بپردازند. او همواره سعی می‌کرد که با وضو باشد. به دیگران نیز تاکید مین‌کرد که همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با «قرآن مجید» مانوس بود و به حفظ آیات آن می‌پرداخت. به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قائل بود نماز را با توجه و خلوص مخصوصی به پا می‌داشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به دعا، نماز و جلسات مذهبی، از همان دوران کودکی در زندگی مهدی متجلی بود. در کنار این بزرگوار صدها انسان ساخته شدند، زیرا رفتار و صحبت‌هایش در عمق جان نیروهای رزمنده می‌نشست. بارها پس از سخنرانی، او را در آغوش خویش می‌کشیدند و بر بالای دست‌هایشان بلند می‌کردند. او یکی از فرماندهان محبوب جبهه‌ها به شمار می‌آمد. فرماندهی که نور معرفت، تقوا، صبر و استقامت سراسر وجودش را فراگرفته بود و این نورانیت به اطرافیان نیز سرایت کرده بود. چنانچه گفته می‌شود: ۷۰% نیروهای پاسدار و بسیجی آن لشگر، نماز شب می‌خواندند. او شخصیتی چند بعدی داشت: شخصیتی پرورش یافته در مکتب انسان ساز اسلام. خیلی‌ها شیفته اخلاق، رفتار، مدیریت و فرماندهی او بودند و او را یک برادر بزرگتر و معلم اخلاق می‌دانستند. زیرا او قبل از آنکه لشگر را بسازد، خود را ساخته بود. از ساده ترین امکانات و لباس‌های لشگر استفاده می کرد. یک جفت پوتین داشت که خیلی رنگ و رو رفته بود. در آبان سال ۱۳۶۳ شهید زین‌الدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت می‌کنند. در آنجا به برادران می‌گوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید شدیم! موقعی که عازم منطقه می‌شوند، راننده‌شان را پیاده کرده و می‌گویند: خودمان می‌رویم. حتی در مقابل درخواست یکی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آن‌ها، برادر مهدی به او می‌گوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمی‌توانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم. فرمانده محبوب بسیجی‌ها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبهه‌ها و شرکت در عملیات و صحنه‌های افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب، به همراه برادرش مجید، در نقطه‌ای در مسیر «بانه» به «سردشت» شربت شهادت نوشید و روح بلندش، از این جسم خاکی به پرواز درآمد تا نزد پروردگارش مأوی گزیند. او از همرزمانش سبقت گرفت و صادقانه به آنچه معتقد بود و می‌گفت عمل کرد و عاشقانه به دیدار حق شتافت…

نویسنده

لیلا یارعلی

راوی

رضا آقاشریفیان , فاطمه نیرومند

قیمت محصول

رایگان

مدت زمان

36دقیقه

تولید کننده کتاب صوتی

ایرانصدا

حجم دانلود

16مگابایت

تاریخ به روز رسانی

1402/07/11