nosrat-logo

شهید یدالله کلهر

کتاب گویای «نیمه پنهان ماه» بیانگر داستان زندگی شهیدی است که به گقته پدر بزرگوارشان بسیار بخشنده و مهربان بوده است. شهیدی که از همان دوران کودکی از بچه‌های ضعیف دفاع می‌کرد و مواظب آنان بود و این خصلت زیبای انسانی را پرورش داد تا در دفاع از کیان و دیانتش لحظه‌ای فروگذار نکند.

بخشی از وصیت‌نامه شهید یدالله کلهر:
می خواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان حسین (ع) گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بوده ام. خدایا شاهد باش که از تمام مظاهر مادی دنیا برهیم تا بیشتر به تو نزدیک شویم و به تو بپیوندیم…

در سال ۱۳۳۳ شمسی در روستای «بابا سلمان» از توابع شهریار کرج، در خانواده‌ای مذهبی و بسیار مومن پسری به دنیا آمد که نام او را «یدالله» گذاشتند. «یدالله کلهر» گویی قرار بود که در عرصه‌ای به پهنای دشت کربلا بار دیگر به یاری حسین زمان خود بشتابد و دستی باشد در میان هزاران هزار دست که به یاری دین خدا و خمینی کبیر آمده‌اند. کلهر رفتاری بزرگ‌منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. وضعیت سخت زندگی در روستا و دیدن فقر و تنگدستی مردم، آتش عشق به برقراری عدالت و مبارزه را در درون او برافروخته بود. به همین سبب، در نخستین طلیعه حرکت‌های انقلابی، به صف انقلابی‌ها پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حُر کنونی) همت گمارد. یک بار هم در جریان مبارزه انقلاب، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
او که پاسداری پاک‌باخته و فدایی انقلاب بود، پس از شروع جنگ تحمیلی، گروهی از پاسداران سپاه کرج را ساماندهی کرد و با پذیرفتن فرماندهی آنها راهی جبهه‌های «سرپل ذهاب» و «گیلان‌غرب» شد و این جمع مدتی در آن جبهه علیه دشمن بعثی عراق به مقابله پرداخت. وی در آزادسازی گیلان‌غرب ایثار و شهامت بالایی از خود بروز داد و توانمندی نظامی خود را به نمایش گذاشت.
کلهر در سال ۵۹ ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری است که از نعمت پدر محروم ماند و حتی در زمان حیات کلهر، به سبب وضعیت دوران جنگ و حضور شهید کلهر در جبهه، طعم محبت پدرانه را نچشید. در طول جنگ، او چندبار مجروح شد و آخرین جراحتش به اندازه‌ای شدید بود که درمان آن یک سال طول کشید.
او در سال ۱۳۶۱ یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین (ع) گذراند. در اردیبهشت ۱۳۶۳ همراه گروهی به «سوریه و لبنان» اعزام شد و جبهه‌های مختلف لبنان ازجمله «بلندی‌های جولان» را بازدید کرد.
پس از بازگشت از لبنان به جبهه‌های جنوب بازگشت. شهید کلهر که چمدانی پراز شکوفه‌های یاس تقوا همراه داشت و برای ملاقات و ضیافت باشکوه عشق لحظه‌شماری می‌کرد، عاقبت در «شلمچه» کارت سبز دعوت در مهمانی کروبیان را دریافت کرد و در اول دی ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای ۵» در منطقه شلمچه، در حالی که برای شرکت در جلسه عازم پشت جبهه بود، تذکره عبور و معراج به عالم ملکوت را گرفت و از شرکت در جلسه زمینیان بازماند و براثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.

نویسنده

لیلا یارعلی

راوی

رضا آقاشریفیان , فاطمه نیرومند

قیمت محصول

رایگان

مدت زمان

38دقیقه

تولید کننده کتاب صوتی

ایرانصدا

حجم دانلود

18مگابایت

تاریخ به روز رسانی

1402/07/11