شهید «عصمت پورانوری» در سن ۱۹ سالگی و ۶۶ روز پس از آغاز زندگی مشترکش، در ۱۹ آذرماه ۱۳۶۰ بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن بعثی به شهادت رسید. روایت زندگی و خصوصاً روایت ازدواج این شهیده ی والامقام ، می تواند الگویی برای تمامی دختران این سرزمین باشد.
عصمت پورانوری یکی از ۴۱۴ شهیده مؤمن و مظلوم شهرستان دزفول است که در جریان چنگ تحمیلی و در زیر بمباران و موشکباران شهرهای مسکونی توسط رژیم بعثی عراق به شهات رسیدند. کتاب عصمت، یادآوری خاطرات مادرِ این شهیده می باشد که توسط سیده رقیه آذرنگ جمع آوری و تدوین گشته است. نوشته های در عین حال اینکه خاطره گونه می باشد، اما حالتی داستان وار به خود گرفته و این بهانه ای شده تا خواننده کتاب هر چه بیشتر با فضای موجود حاکم بر کتاب ارتباط برقرار کند و این خصوصیت باعث جذابتر شدن متن و محتوای کتاب شده است. ماجرای زندگی عصمت و حضور معنویاش که پس از شهادت نیز برای مادر به یقین رسیده است در واژه واژه این کتاب شکل گرفته و نویسنده در دلنوشته خود که در پیشگفتار کتاب آورده، این نکته را بیان کرده است و در ادامه نیز با اشاره به خوابی که دیده، این مطلب را بیان می کند که در جریان جمع آوری خاطرات و مطالب مربوط به کتاب، از حضور معنوی خود شهیده بهرهمند گشته و خود، کار را همان گونه که می خواست هدایت کرده است. کتاب عصمت شامل ۷ روایت (بخش) می باشد که از آغاز تا پایان زندگی شهیده عصمت پورانوری را روایت می کند. در پایان این ۷ روایت، شهادت شهید جاویدالاثر علیرضا پورانوری از زبان همرزمش آمده و بعد از آن گزیده ای از نامه شهید علیرضا پورانوری (برادر شهیده) آورده شده و در و در آخر مطالب دکتر محمدرضا سنگری بر کتاب پایان آن را رقم زده است، و حسن ختام پایان کتاب، نمونه ای از عکس ها و دستنوشته های عصمت پورانوری جایگزین شده است و بر زیبایی کتاب افزوده است.
در قسمتی از این کتاب می شنوید:
… باز هم حرفشان گل کرده بود. وقتی با هم حرف می زدند، انگار به اندازه یک سال با هم حرف داشتند. عصمت از وضعیت شهر می گفت، علیرضا هم از جبهه و جنگ. من هم با اشتیاق به حرفهایشان گوش می دادم. گاهی با حرف های علی اشک می ریختم. از شهدا که تعریف می کرد، دلم می سوخت و …
عصمت
در میان ۲۶۰۰نام پر افتخار که تا ابد در حافظه ی تاریخ پایتخت مقاومت ایران، دزفول قهرمان،ماندگارند،نام ۴۱۴شیرزن شهیدمی درخشد.این کتاب تقدیم به همه ی غیور مردان و شیرزنان دزفولی…
نویسنده | سیده رقیه آذرنگ |
---|---|
راوی | نازنین مهیمنی |
قیمت محصول | رایگان |
مدت زمان | 6ساعت و51دقیقه |
تولید کننده کتاب صوتی | ایرانصدا |
حجم دانلود | 194مگابایت |
تاریخ به روز رسانی | 1402/07/11 |
پیشنهاد ما
محصولات مرتبط
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته به تهران میرود
-
دفاع مقدس
ترکش ولگرد
-
غرب شناسی
ادواردو: مسافری از رم
-
کتاب
آقا محسن
-
دفاع مقدس
گردان قاطرچی
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته منفجر شد
-
کتاب
و توی دروازه
-
دفاع مقدس
آقا معلم