قبول کنی یا نکنی برای تو خاطره گفتم. نه برای دلم و نه برای تاریخ. برای تو که فردا هزاران یک لا قبا مثل من آویزان تو اند.
برای تو که از گذر “حسین غلام” عبورم دادی و غلام حسینم کردی.
خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس پُر است از روایت انسانهایی که حضور در عرصه جهاد و جبهههای حق علیه باطل، زندگی آنها را دگرگون کرده است و در اصطلاح آنها را از این رو به آن رو کرد.
حسین رفیعی رزمنده همدانی هشت سال دفاع مقدس یکی از همین افراد بود. کسی که سالهای سال اهالی روستای حصارخان همدان او را به «حسینِ غلام»، جوان شر و نااهل روستا میشناختند که شب و روزش با دعوا و کفتربازی میگذشت، اما حضور او در جبهه و آشناییش با شهید علی چیتسازیان «حسینِ غلام» را تبدیل به «غلامِ حسین» کرد؛ رزمنده شجاعی که پای ثابت نیروهای اطلاعات عملیات سپاه انصارالحسین(ع) همدان شد.