«علیرضا اسفندیاری» در کتاب «پدران سرباز، پسران سرباز» با پر رنگ کردن احساسات و بیان دقیق اتفاقات، سعی بر این دارد که یک فضای واقعگرایانه و باورپذیر را برای خواننده به تصویر بکشد.
نقطهی محوری این کتاب، پدری به نام «محمدعلی اسفندیاری» است که با دیدن پسر خود در لباس سربازی، به یاد روزهای جوانی خود در جبهه میافتد و در بسیاری مواقع با تجسم گذشته، امروز پسرش را با گذشتهی خودش پیوند میدهد.
این کتاب، روایت سربازانیست که در عرصههای نبرد در مقابل دشمنان کشور، ایستادگی کردند و در بحبوحهی جنگ تحمیلی، به سوی جبهههای جنگ شتافتند؛ همان سربازانی که باشجاعت، نامشان را در صفحهی بلند تاریخ این سرزمین به ثبت رساندند.