زمستان ۶۲ دربارهی جنگ ایران و عراق است و شخصیت اصلی آن همانند دیگر آثار این نویسنده جلال آریان است.
جلال آریان که استاد بازنشستهی دانشکدهی نفت آبادان است از آمریکا به همراه دکتر منصور فرجام جوان که متخصص کامپیوتر است به اهواز پرواز می کند. فرجام برای راهاندازی مرکز کامپیوتر به ایران آمده، اما مسئولین شرایط این کار را برایش فراهم نمیکنند.
در ادامه آنها به دنبال سربازی به نام ادریس راهی جبههای جنگ میشوند اما دکتر فرجام شهید شده و ادریس معلول سیگار فروش با کارت او میخواهد به خارج کشور فرار کند!
کتاب صوتی زمستان ۶۲ رمانی تلخ و یاسآلود است که بوی خون و مرگ میدهد. جامعهای وهم انگیز که سراسر رنج و فشار و ترس است. این جامعه به ریشه نمیاندیشد و فقط در فکر اصلاح ظواهر است. جلال آریان در گویههای مستانهاش اینگونه میاندیشد: «فکر روزها و کارهای خوب و مثبت بکن…تو ومنصور فرجام میآیید خوزستان…گیرم فعلاً فعلاً با کلاسهای زبان انگلیسی وان پراتیک، با اتاقهای تمیز و شسته رفته، با پوستر گوشزد خواهران برای رعایت حجاب، با کتیبۀ دعای قبل از شروع درس با کتیبۀ دعای خاتمۀ درس، با کتیبۀ روحانیت و معنویت کلاس تعلیم و ما میخواهیم یک جمعیت نورانی پیدا کنیم.»
کتاب صوتی زمستان ۶۲ با صدای محسن بوالحسنی که در نشان دادن رفتار و خلقیات شخصیتها بسیار موفق بوده است، داستان را برای شنونده بسیار دلچسپتر و شنیدنیتر میکند.