امه رسانی که از جبهه برگشته بود، دلش نمیخواست دوباره به جبهه برگردد و زن و بچه اش را رها کند. او که کارمند متعهدی بود، یک روز نامهای را که از جبهه آمده بود، به نشانی روی پاکت برد و وقتی در زد با پیرمردی نابینا مواجه شد.
پیرمرد وقتی فهمید نامهای از پسرش «یوسف» رسیده گفت: ای نامرد پسر! نامه رسان اول فکر کرد با اوست، اما بعد که پیرمرد او را غرق بوسه کرد، فهمید پسر خودش را آنطور خطاب کرده است.
پستچی نامه را به دستش داد و دید پیرمرد بعد از بوسیدن نامه انگار خواهشی دارد؛ صبر کرد تا زبان بگشاید. پیرمرد از او خواست تا نامه را برایش بخواند و بعد پاسخ نامه را برایش بنویسد و به نشانی فرزندش در جبهه پست کند؛ و این گونه بود که رابطه مرد پستچی و پیرمرد شکل تازهای به خود گرفت تا اینکه روزی …
مِــــی
پیرمردی تنها و نابینا به نام «یعقوب» تنها ازطریق نامه از حال فرزندش «یوسف» در جبهه باخبر میشود. اما یوسف در جبهه شهید میشود و پستچی در فکر چارهای است تا به طریقی خاص، این خبر را به پیرمرد برساند.و…
نویسنده | باقر رجبعلی |
---|---|
راوی | بهروز رضوی |
قیمت محصول | رایگان |
مدت زمان | 1ساعت و 48دقیقه |
تولید کننده کتاب صوتی | ایرانصدا |
حجم دانلود | 50مگابایت |
تاریخ به روز رسانی | 1402/07/11 |
پیشنهاد ما
محصولات مرتبط
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته به تهران میرود
-
کتاب
علی لندی
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته منفجر شد
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته و جورابش
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته و خرش
-
غرب شناسی
ادواردو: مسافری از رم
-
دفاع مقدس
سیزده سالهها
-
دفاع مقدس
اکبر کاراته قلیه پیتو